English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8091 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neoteric U تازه بدنیا امده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
twinborn U دوقلو بدنیا امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
new come U تازه امده
inchoate U تازه بوجود امده
to s e the light U بدنیا امدن
secular U وابسته بدنیا
To be born with a silver spoon in ones mouth . U درناز ونعمت بدنیا آمدن
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed U تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
fordone U از پا در امده
gibbous U بر امده
who came? U که امده
incoming U امده
who came? U کی امده
ridgy U بر امده
landed U فرود امده
projective U جلو امده
saleintiant U بیرون امده
enthetic U ازبیرون امده
exserted U بیرون امده
saleint U بیرون امده
unbred U بدببار امده
underhung U پیش امده
protrusile U جلو امده
protrusive U جلو امده
prognathous U پیش امده
prognathic U پیش امده
worker U ازکار در امده
red-hot U تاب امده
jutting U پیش امده
worked up U ازکار در امده
overdue U دیر امده
overshot U پیش امده
red hot U تاب امده
protractive U جلو امده
protrudent U جلو امده
peregrin or rine U از خارجه امده
exserted U پیش امده
jambs U تیربیرون امده
leavened bread U نان ور امده
aggregate U جمع امده
impassionate U به جنبش امده
get U بدست امده
gets U بدست امده
aggregates U جمع امده
left over U زیاد امده
getting U بدست امده
jamb U تیربیرون امده
in U :رسیده امده
in- U :رسیده امده
exopathic U ازبیرون امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
apogean U از زمین بالا امده
take steps U اقدامات بعمل امده
bay window U پنجره پیش امده
unhandy U مشکل بدست امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
bay windows U پنجره پیش امده
you might have come U باید امده باشید
ecstatically U بوجد امده نشئهای
petiolar U از برگدم بیرون امده
self born U از خود بوجود امده
cantilever U تیر پیش امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
flange U لبه بیرون امده چرخ
flanges U لبه بیرون امده چرخ
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
bow window U پنجره پیش امده کمانی
prognathic U دارای ارواره پیش امده
to run short U زیر short امده است
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
prognathous U دارای ارواره پیش امده
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
hardly earned money U پول سخت بدست امده
vizor U لبه پیش امده کلاه
lug U هر عضو جلو امده چیزی
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
air landed U فرود امده از راه هوا
visors U لبه پیش امده کلاه
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
visor U لبه پیش امده کلاه
to t. to account U زیر account امده است
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
bay windows U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormer U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite U دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
pandects U خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
microsoft word U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
hematogenous U از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
flange U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
brown minor U براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
flanges U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
ventricos U بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
dewy U تازه
up-to-date U تازه
newer U تازه
new- U تازه
new U تازه
dewiest U تازه
dewier U تازه
newest U تازه
scion U تازه
up to date U تازه
scions U تازه
brand new U تر و تازه
new-laid U تازه
post glacial U تازه
new laid U تازه
new born U تازه
renewed U تازه
the new world U تازه
newfashioned U تازه
newfangled U مد تازه
new fallen U تازه
modern U تازه
fresh- U تازه
inchoative U تازه
younger U تازه
new fashioned U تازه
freshest U تازه
mint a mint condition U تازه تازه
fresh U تازه
greenest U تازه
green U تازه
recent U تازه
young U تازه
red hot U تازه
he is an incarnate fiend U دیوی است که بصورت ادمی در امده است
protrusile U دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
breezy U خنک تازه
rookie U تازه کار
rookies U تازه کار
sucking U تازه کار
new buit U تازه ساز
greener U تازه کار
new blown U تازه شگفته
immigrants U تازه وارد
bride U تازه عروس
newcomers U تازه وارد
freshwater U تازه کار
immigrant U تازه وارد
new comer U تازه وارد
reprint U چاپ تازه
reprinted U چاپ تازه
reprints U چاپ تازه
new employees U کارمندان تازه
Recent search history Forum search
1rite de passage
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com